۱۳۹۰ مرداد ۱۳, پنجشنبه

گفتگوی اختصاصی رهسا نیوز با رضا پهلوی و اعلام حمایت وی از رهبران جنبش سبز



رهسا نیوز- گروه خبری رهسا نیوز در راستای انجام رسالت و وظیفه خود مبنی بر فراهم نمودن فرصتی برای نشر آرا و افکار و نظریات گروهها و احزاب مختلف در جامعه و همچنین شخصیتهای مستقل سیاسی و اطلاع رسانی همگانی در این زمینه به هموطنان عزیز مبادرت به انجام گفتگویی گرم و صمیمی با آقای رضا پهلوی در مورد دیدگاههای سیاسی وی و همچنین مسائل مربوط به جنبش سبز نموده است که خلاصه ای از این گفتگو بصورت نوشتاری و بصورت کامل در فایل صوتی ضمیمه این مصاحبه منتشر میگردد।ابتدا از ایشان و تمامی کسانی که در هماهنگی و انجام این گفتگو ما را یاری نمودند کمال سپاس و تشکر را داریم.

ساختار و مولفه های نظام سیاسی ایران آینده چگونه باید باشد و نقش شما در این نظام چگونه خواهد بود؟

من در این برهه زمانی که بارها گفتم و باز دوباره تاکید میکنم که من یک هدف و یک وظیفه و یک رسالت برای خود مدعی هستم و انهم کمک کردن به نجات کشورم از این وضعیت وخیمی که در آن بسر میبریم ، برای رسیدن به یک دموکراسی و اصل آزادی و حاکمیت مردم،در اصل در آینده ایران چه کسانی منجمله خود من نقشی داشته باشم یا نداشته باشم باید واگذار بشود به انتخاب و خواسته مردم ایران که بشود به شکل آزادانه بتوان بیان کرد و آن هم در قالب یک انتخابات آزادی هست که به نظر من تعیین کننده آینده کشور میتواند باشد که به مفهوم تشکیل یک مجلس موسسانی که قانون اساسی آینده کشور، محتوای ان نظام و حتی شکل نظام را بررسی خواهد کرد و به رای عمومی خواهد گذاشت بنابراین تا ان زمانی که ما چنین شرایطی را در داخل ایران نداریم به نظر تنها رسالتی که هر ایرانی که ازادیخواه هست و به اصل دموکراسی و حقوق بشر اعتقاد دارد رسیدن به شرایطی است که در ان بتوان به رای آزادانه مردم رسید تعیین کننده سرنوشت همانا خود مردم ایران هستند و خواهند بود.

اما از نظر اینکه من چه نوع نظامی را شایسته ایران میدانم ،اصولا معتقد هستم و فکر کنم با تجربه ای این ۳۲ سال کاملا مشخص شده باشد برای هم میهنانمان که حکومت مذهبی در تضاد قرار می گیرد با اساس برابری و آزادی و دموکراسی،و این ارتباطی به خود مذهب ندارد و مذهب جای خودش را در تمام جوامع آزاد جهان امروز دارد و ما اتفاقا فکر میکنیم که بخشی از گرفتاری این هست که لطمه حکومت مذهبی لطمه زدن به خود مذهب هم بوده کما اینکه همین اتفاق هم در ایران رخ داده بنابراین من آینده ایران را در قالب یک نظام سکولار می بینم ،سکولار به معنی جدایی مشخص و کامل دین از حکومت،و در گرو این هست که ما خواهیم توانست به یک حکومت دموکراتیک و به حقوق بشر در ایران برسیم بطوریکه مذهب جای خودش را میتواند داشته باشد و باز تاکید میکنم که نظر من به یک دیدگاه سکولار به هیچ وجه به معنی و مفهوم ضدیت با دین نیست و برعکس حتی به خاطر حفظ حرمت دین و نهادهای دینی است مه من این حرف را میزنم و این باور را دارم.محتوای نظام پس بنابراین باید بر مبنای یک نظام سکولار پارلمانی باشد، همانطور که در دموکراسیهای امروز جهان می بینیم و در فرم نهایی اش ان هم بستگی به سلیقه و شرایط ان مملکت دارد.شما امروز نمونه هایش را هم در نظامهای پادشاهی-پارلمانی میبینید از ژاپن بگیرید تا سوئد و نروژ و بلژیک و هلند و اسپانیا و در مدلهای جمهوریش انواع و اقسام مدلها هستند مثل فرانسه،مثل آلمان،مثل امریکا،مثل هند،مثل اسراییل و مثل خیلی از کشورهای مختلف،که البته در قسمت نظامهای جمهوری،نظامهای متفاوتی هستند ولی در نظامهای پادشاهی پارلمانی دموکراتیک کم و.بیش به همان فرم و شکل مشاهده می کنید। انتخاب هم باز انتخابی هست که مردم آن مملکت یعنی مردم کشور ایران انتخاب بکنند برای خودشان که کدام نوع نظام را ترجیح میدهند و مناسبتر میدانند।امروز برای ما زمان بحث اینکه این یا آن و کدام بهتر است،نیست.آنچه که برای ما مطرح است قبول فقط یک مسئله کلیدی هست و ان اینکه آیا ما میتوانیم آن دموکراسی و آزادی تحت لوای نظام فعلی و حکومت فعلی برسیم و اگر نه؟ بدیل این حکومت چه میتواند باشد که منافع کل جامعه را تامین بکند.من با این دیدگاه هست که نظرات خودم را در این سالها بیان کردم و بر اساس این اصول هست که سهم خود در این مبارزه را پیش میبرم.

شما بارها در مصاحبه های خود بر حمایت از رهبران جنبش سبز اعلام حضور کردید،آیا واقعا شما حاضر به همکاری با اقایان موسوی و کروبی برای رسیدم مردم ایران به یک دموکراسی هستید؟و اعتراضات ایشان را به رسمیت میشناسید؟

بله ، این را قبلا هم اعلام کردم و بار اول که این سوال اخص از من شد حدود دو ماه پیش یا سه ماه پیش بود که در یک برنامه ای از صدای امریکا پخش شد که این سوال از من شد و من به این شکل پاسخ دادم که من با هر کسی که امروز من جمله آقایان کروبی و موسوی و هر کسی که امروز پذیرای این اصل شدند که ما در جستجوی یک راه حل واقعی در ماورای نظام در قالب یک آلترناتیو نظام سکولار بتوانیم بپردازیم هیچ مشکلی برای همکاری با هیچ فردی ندارم کما اینکه است از ایدئولوژیها و سلیقه های مختلفی باشند.آنچه که نمیتوانم همکاری داشته باشم کسانی هستند که همچنان به دنبال اصلاح نظامی اصلاح ناپذیر هستند برای اینکه من این کار را بیهوده و بی نتیجه میبینم.بنابراین از این لحاظ اجازه بدهید کاملا شفاف پاسخهای لازم را داده باشم و در این مورد با کسی تعارف ندارم.

دیدگاهتان در مورد فعالیت احزاب و نقش و تاثیر انها درپیشبرد اهداف سیاسی یک کشور و رساندن مردم به یک دموکراسی چیست؟و شما در اینده نظام سیاسی ایران در مورد فعالیت احزاب به چه صورت میخواهید با انها همکاری داشته باشید و آیا این فعالیت ها را به رسمیت میشناسید؟

مسلما، اصلا شما هیچ نظام دموکراتیکی را سراغ دارید که بدون حزب بتواند فعالیتهای انتخاباتی و رقابت در تشکیل قدرت و حکومت را انجام دهد؟طبیعی است که نه. اصلا تحزب یکی از اولین حقوق انسانی و سیاسی افراد است طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصولادر یک فرایند دموکراتیک. و بنظر من و به احتمال خیلی قوی من ایران آینده را یک ایران چند حزبی می بینم که انواع و اقسام احزاب بتوانند نکته نظرات و سلیقه های تفکرات مختلف را منعکس بکنند، بنابراین مسلما بایستی مشوق این باشیم که برای خیلی فراتر از اصل قانون اساسی مملکت یا ساختارهای حکومتی که معمولا طبق معمول قوای سه گانه هستند در تقویت جامعه مدنی خیلی فراتر از نهادهای دولتی، نهادهای سیاسی باید کوشا و فعال باشند، احزاب که جای خود دارند، سندیکاهای کارگری، انواع و اقسام سازمانها و بنیادهای مختلفی هستند که در بخش غیر انتفاعی و در بخش غیر دولتی ، بطور کلی تقویت جامعه مدنی را بر عهده دارند و اینها جز کلیت یک تصویری هست که باید از اینده ایران داشته باشیم که البته در بعد سیاسی اش احزاب هستند که بیشترین نقش را بر عهده دارند. و طبیعی است که از الان مشوق و پیش بینی احزاب اینده را داشته باشیم چرا این را می گویم برای اینکه نمونه مصر را میخواهم مثال بزنم ، ببینید وقتی که یک خلا حکومتی پیش میاید اصولا اگر جامعه متکی نباشد به نیروهای دموکراتیک، که از طریق احزاب خودشان، نتوانند خودشان را در صحنه سیاسی نمایان کنند یک خلا سیاسی پیش میاید که خطری را ایجاد میکند برای نیروهای خواه فرصت طلب که اغلب انها به احتمال قوی غیر دموکراتیک هستند و باز مملکت از یک مسیر دموکراتیک منحرف میشود و دچار گرفتاری میشود. و برای همین است که میگویم ما امروز میتوانیم تفکرات مختلفی را جستجو بکنیم و حتی پیش بینی موضع های حزبی مان را هم بکنیم آنچه که منتها امروز مهم است و بر روی ان تاکید میکنم این است که تقدم را در یک هدف ملی در مفهوم فرا مذهبی و فرا مسلکی و فرا ایدئولوژییک بدهیم.

در این فاز ما میتوانیم فصل دموکراسی و حقوق بشر را مشوق باشیم با ذکر اهمیت اینکه کلیت نیروهای ازادیخواه و به مفهوم اخص کلمه دموکرات علیرغم اینکه از نظر دیدگاههایشان در قالب پلورالیسم سیاسی اختلاف سلیقه و نظر دارند و هیچ ایرادی هم ندارد که داشته باشند ول یدر قالب یک هدف مشترک ملی بتوانند امروز با هم همکاری داشته باشند در این الویت.موقعی که ما منزلی داشته باشیم میتوانیم ان وقت سر رنگ کاغذ دیواری ان و موکت ان اختلاف سلیقه داشته باشیم اما تا هنوز خانه را نساختیم دعوا کردن سر رنگ موکت و کاغذ دیواری یک کار بی معناست.

جناب آقای پهلوی بسیاری معتقدند شما در جایگاه یک فعال سیاسی و مخالف نظام سیاسی فعلی ایران آنطور که باید فعال عمل نکردید و منفعل بودید جواب شما به این گروه از عزیزان چیست؟

فکر میکنم برای کسانی که اطلاع داشتند از فعالیتهای ما از زمانی که اینکار را آغاز کردم که برمیگرده به نزدیک به سی و یک سال پیش ،بدون اغراق به شما بگویم که تنها چیزی که در زندگیم داشتم فکر به ایران بود و دغدغه ایران و بغیر از این کار دیگر و چیز دیگیری را انجام ندادم در طول این سی ویک سال، اما متاسفانه به علت محدودیتهای اطلاع رسانی و وسایل ارتباط جمعی برای انعکاس این فعالیتها، بسیاری از هم میهنانم شاید اطلاعات در ارتباط با آنچه من در این سالها انجام دادم نداشته باشند.اما این بدلیل این نیست که من کاری نکرده باشم یا تلاشی نداشتم.ضمنا در نظر بگیرید که شرایطی که امروز در آن قرار داریم ، بایستی این سی سال طی میشد و بسیار اتفاقات می افتاد تا زمینه کارهایی که بسیار موثرتر میتوانست باشد در این مرحله از کار فراهم بشود و در زمانیکه من اینکار را اغاز کردم بسیاری از نیروهایی که امروز با من از نزدیک همکاری میکنند،خیلی ببخشید از این اصطلاح استفاده میکنم سی سال پیش سایه من را با تیر میزدند بنابراین باید قبول کنیم که یک مقداری از کار استفاده از تجربه عینی است از شرایطی که بوده و یک تفکر آینده نگر تا اینکه یک موضع گیریهایی نسبت به گذشته و بغضها و کینه ها و درگیریهایی که در قدیم بوده اینها هم بایستی میگذشتیم تا اینکه کار همه ما را ساده تر بکند در جهت ایجاد همبستگی و همکاری که به نظر من نقش کلیدی و طبیعی شخصیتی مثل من هست در این از گذر گاه.

جناب آقای پهلوی برای اطلاع بیشتر مردم با عملکردهای شما ، لطفا از آنچه که درطول این سی سال در مبارزات خودتان به فعل رساندید و همجنین از نتیجه عملکردهایتان بیشتر توضیح بدهید؟

فکر میکنم زمینه همکاری بیشتر، برخورد متمدنانه با صمیمیت و بدون موضع گیریهای تمامیت خواهی که من همیشه سعی کردم تجویز بکنم ،توصیه بکنم و نصیحت بکنم امروز بالاخره کم کم دارد نتیجه اش بیشتر مشاهده میشود. توجه خاص من به داخل کشور و قبل از هر چیزی و بخصوص به نسل امروز مملکت، نسلی که آینده ایران را تشکیل میدهد، نسلی که بیشترین منفعت را یا ضرر را ممکن است ببیند در موفقیت یا عدم موفقیت این حرکت، هزاران هزار ایرانیان گمنام یا بی نامی که از دید من اینها هستند رهبران و تصمیم گیران و اداره کنندگان آینده کشور، تقویت این نسل بوده، وصل کردن این نسل به یکدیگر، رسا تر کردن خواسته هاشون چه در سطح کشور چه در سطح بین المللی علی الخصوص، و همیشه تلاش من این بوده که تا جایی که میتونم هر چه رساتر صدای هم میهنانمان را به جهانیان برسانم خواسته هایشان را، باورهایشان را ، وضعیتشان را، و بهر حال در حدی که میتوانستم در حد قابلیت یک انسان و امکاناتی که در اختیار داشتم ، سعی کردم اینکار را انجام بدهم و فکر میکنم که اگر به کارنامه من در این مورد نگاه بکنید، تعداد سخنرانی هایی که داشتم ، مصاحبه هایی که داشتم ،دیدارهایی که داشتم ، صحبتهایی که با سران مختلف کشورها و دولتهای خارجی چه به عنوان روسای کشورهای خارجی و چه به عنوان نمایندگان مجلس آن کشورها ،احزاب سیاسی شان ، روشنفکرانشان ، بخش دانشگاهیشان و … که میتوانم لیست را ادامه بدهم و این را بصورت مختصرتر ارائه میدهم، باری تمام این فعالیتها را سعی کردم در قالب این کاری که توجه را ببرم روی اصل قضیه و اینکه مسئله ایران در وهله اول نداشتن ازادی است و نقض حقوق بشر است و نبودن حاکمیت در دست مردم ان کشور، و انچه که توقع و انتظار ما است از جهان اینکه از این خواسته مردم حمایت بکنند و در نظر بگیرند که خونشان از خون ایرانیان نه کم رنگ تر هست و نه پر رنگ تر و اگر یک اصولی را برای خودشان خواهان هستند در دنیای ازاد، این خواسته را بایستی برای کشورهایی مثل کشور ما یا کشورهایی که متاسفانه امروز دارای ازادیها نیستند خواهان باشند. به هر حال توجه را همیشه بردم روی اینکه حرف مردم ایران را بشنوید و سعی کنید که حامی خواسته های ملت کشورم باشید.

جناب آقای پهلوی همانطور که مستحضر هستید در طول این سی و یک سال ما هیچگاه شاهد اتحاد بین اپوزیسیون حتی به صورت مقطعی نبودیم و میدانم که شما در این راستا فعالیتهای زیادی داشتین ایا ابن فعالیتهای شما تا به حال ثمر داده و به مطلوب خودتان در این زمینه رسیده اید ؟اگر نه علت آن چه بوده است؟

اجازه بدهید تا سوال را به نوعی دیگر برایتان پاسخ بدهم چون فکر میکنم مسئله ای که داشتیم در سالهای گذشته، قابل مقایسه با شرایط امروز مملکت نیست. ببینید باز می گویم که در طول این سه دهه گذشته، دو نسل کاملا جدیدی وارد صحنه شدند. نسلی که امروز یعنی اخرین موج اعتراضی را می بینیم در یک نسلی که دیگر طاقت نیاورده و به این شکلی که واقعا جان بر کف در صحنه مبارزات پیش رفتند که مقدار زیادی از جنبش سبز هم مدیون این نهضت و تلاش و خطر کردن جوانان کشورمان هست اگه بخواهیم بگوییم که امروز چه چیزی را میشود اپوزیسیون نامید به نظر من خیلی فرق داره با گروهها یا تشکلها یا احزابی که فرض کنید سی سال پیش یا چهل سال پیش یا پنجاه سال پیش نقشی و یا فعالیتی داشتند، من امروز اپوزیسیون را به مفهوم دیگری تعریف و توصیف میکنم، از دید من اپوزیسیون ایران عبارت است از انواع واقسام گروه بندیهای اجتماعی در کشورمان که معرفین این بخش ها گاهی در قالب سازمانها و ساختارهای سیاسی خودشان را بیان میکنند یا در فرماسیونها و گروه بندیهای فرض بکنید کارگری یا سندیکاها در حدی که نظام اجازه میدهد، یا به عنوان فعالین حقوق بشر یا به هر حال نمایندگان طیف و گروههای خودشان مثل اقوام مختلف ، مذاهب مختلف و به این شکل من فکر نمی کنم که الزاما بایستی فکر کنیم که اگر قرار است امروز ایران اپوزیسیونی داشته باشد حتما بایست به شکل گروههای دیروز یا احزاب دیروز معرفی بشوند ، نمی گویم اینها هم نیستند ولی یک تحول فاحشی امروز در ایران رخ داده است اگر به داخل ایران نگاه بکنیم مسئله این است که این نهضتها خیلی گسترده تر شدند بدون اینکه الزاما مشخص باشند به مفهوم یک ساختار سازمانی یا حزبی خاص ، ان هم علتش این است که سرکوب شدید رژیم و خفگان کامل سیاسی وادار کرده جامعه را به این که به عناوین و اشکال مختلفی فعال باشند و به شکل زیر زمینی تر و پنهانی تری عمل بکنند به دلایل واضحش، بنابراین هماهنگی بین این نوع فعالیتها در داخل با انچه که میتواند ما بقی گروه بندیها یا سازمانها و تشکل های دیروز باشند در یک دیالوگی است که اگر اینها همدیگر را دریافت بکنند هر نوع تشکلیدر خارج اگر چنین رابطه ارگانیکی را نداشته باشد به غیر از یک ویترین چینی مفهوم دیگری را نخواهد داشت بنابراین من به دنبال ویترین چینی هیچوقت نبودم ولی به دنبال این بودم که واقعا یک اتصال واقعی بوجود بیاید و ایرانیانی که خارج از ایران هستند فقط در موقعیت حمایت از هم میهنانشان در داخل وارد صحنه بشوند ولی نه به عنوان یک قائم و یا به اصطلاح به مفهوم یک رئیس و نه به عنوان یک قیم ، بلکه به عنوان حامیان و پشتیبانی کنندگان.

البته به جایی داریم میرسیم به علتی که خود شما کاملا میدانید و دوستان میدانند ، این محیطی که الان در ایران است اجازه به این نمیده که هیچ نوع تشکلی در داخل ایران در مقابله با خود این نظام عملا بتونه دست بکار بشود و برای پر کردن این خلا به نظر میرسد که ابتدا لازم هست که در خارج ایران همبستگی و چنین ساختار هماهنگ شده ای که بتواند منعکس کننده نظرات طیفهای مختلف سیاسی کشور باشد بشرطی که اینها بتوانند سر یک عده مواضع کلیدی توافق داشته باشند و بستر همکاری را بر اساس آن پیش ببرند ،تا به مرحله ایجاد فضای آزاد در مملکت برسیم و بتوانند بر آن مبنا با هم همکاری داشته باشند، نه بر مبنای ایدئولوژی و نه بر مبنای اینکه بخواهند از یک موضع حزبی و یا ایدئولوژیک با هم برخورد کنند،بلکه بر اساس یک برخورد و یک دید فراحزبی و فرامسلکی و با یک دید ملی به مفهوم منافع کل جامعه که الویت بدهند به این طرح تا این که بخواهند فقط نکته نظرات حزبی یا تفکر یا عقیدتی یا ایدئولوزیک خودشان پی ببرند.بنابراین میزان موفقیت یا عدم موفقیت در اصل بستگی مستقیم خواهد داشت به پاسخی که این جریانات فکری امروز به این مهم میدهند . من سعی کردم اصل قضیه رو به عنوان اینکه در الویت کجا است همیشه گوشزد بکنم و در گاهی اوقات متاسفانه خوب پیش نرفتیم و در بعضی مواقع خوب پیش رقتیم و امروز میتوانم به شما بگویم که دو فاکتور هست که کمک کرده به این روند، یکی اینکه اگر تا به حال همچنان نیروهایی بودند که در واقع یک پایشان اینطرف خط بود و یک پایشان انطرف خط ، و هیچ موضع مشخصی و نهایی در ارتباط با اینکه آیا همچنان ما در فاز اصلاح طلبی و اصلاحات هستیم یا واقعا آینده را میخواهیم در ماورای این رژیم جستجو کنیم، این یک نکته است یک مقدار هم پدیدار شدن یک نسلی است که ببخشید اینطور می گویم اضافه بار دیروز را یدک نمی کشند و دیدشان نسبت به آینده است تا اینکه بخواهند برخوردهای سنتی یا دغدغه ها و درگیریهایی که امروز اصلا موضوعیت ندارد برای نسل امروز همچنان مطرح بکنند که عاملی باشد برای نفاق تا اتحاد، بنابراین فکر میکنم این دو فاکتور باعث شده است خیلی بیشتر امروز در این مورد موفقیت حاصل بکنیم . آیا به فرم ایده الش رسیدیم ؟. هنوز نه خیر، ولی فکر میکنم بسیار و به مراتب بهتر از هر زمان دیگری در این مورد و به شکل بسیار سریعتری داریم پیش میرویم که این علامت بسیار مثبتی است از دید من .

تهیه و تنظیم :بابک آزادی

http://www.rezapahlavi.org/details_article.php?persian&article=534



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر