۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

ایران: ارائۀ قابلیت ها، از طریق آزادی، دموکراسی و حقوق بشر



برخلاف سکوت جهانیان در برابر سی سال ظلم و ستم این رژیم، در دهۀ ۱۹۷۰ مخالفت های سازماندهی شده ای مستقیما علیه دولت پدر من صورت می گرفت. تفاوت نمی تواند بیش از این روشن یا آزاردهنده باشد. به نظر می رسید دنیا کاملا هماهنگ و نگران مسئلۀ حقوق بشر در کشور من بود. امروز، با قبرستان های آباد سی ساله و شمار دیگری که در ایران در انتظار مرگ به سر می برند، سکوت جهانی بر این شقاوت خیرکننده در نقض حقوق بشر توسط رژیمی که خود را مذهبی می داند، حیرت آور و ناامید کننده است. برای من و بسیاری از هم میهنان من ناراحت کننده و ناامید کننده است که به این نتیجه برسیم که استانداردهای بین المللی حقوق بشر از آغاز تاسیس تنها حکومت دینی دنیا، تا این حد ساده و خفیف عمل می کند.


برگردان فارسی سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در دانشگاه جان هاپکینز:


ایران: ارائۀ قابلیت ها، از طریق آزادی، دموکراسی و حقوق بشر


سمپزیوم میلتون اس. آیزنهاور

دانشگاه جان هاپکینز

۲۰ مهر ۱۳۸۹


خانم ها و آقایان عصربخیر.

از اینکه امشب با شما در اینجا هستم و این فرصت را دارم که سمپزیوم میلتون اس. آیزنهاور را مورد خطاب قرار دهم بسیار خوشوقتم. می خواهم از محمد السعید، دنیل کالدرون و نیکی اکرمن برای خوشآمد گفتن به اینجانب برای سخنرانی امشب تشکر ویژه کنم.

کانون سلسله نشست های امسال، اهمیت ویژه ای برای من و هم میهنانم در ایران دارد. همان گونه که این نشست ها نیز نشان می دهند، فناوری و ارتباطات امکان تعاملات تازه را فراهم می کند؛ و همان گونه که شما نیز اشاره کردید جوانان مترقی امروز چه تاثیری بر حرکت های سیاسی گذاشته اند- امروز جوانان ایران با استفادۀ عملی ازاین ابزارها، نارضایتی خود را ابراز داشته و رژیم را در جهت تغییر وادار کرده اند.

امشب ما اینجا هستیم تا از آرمان میلیون ها ایرانی بگوییم که همانا تحقق آزادی، دموکراسی و حقوق بشر است. این مسئله ابعاد حماسی دارد، اما باتوجه به وقت کوتاه گردهمایی امشب، می خواهم به جای امتیازات بارز آرمان جمعی خود برای رسیدن به این هدف، افکار وعقاید خود دربارۀ راه و مسیر حرکت را مطرح کنم.

اما پیش از آنکه از آیندۀ مردم خود بگویم، می خواهم با شما مروری کوتاه بر بخشی از تاریخچۀ غم انگیز اخیر آن داشته باشم.

تغییرات ویرانگری که رژیم مذهبی در طی سی سال گذشته در کشور من و منطقه ایجاد کرد، بی درنگ انجام شد و با استقرار رژیم انقلابی در ایران بی ثباتی در منطقه شکل گرفت و آماده شد برای انجام ماموریت اولیۀ خود که صدور تعبیر خاصی از قوانین اسلامی و انقلاب ورای مرزهای خود با هدف قرار دادن خاورمیانه در مرحلۀ نخست بود.

تحریکات رژیم روحانی، کینه جوی ایران، صدام حسین، را قادر ساخت با استفاده از هرج و مرج روزهای اولیۀ انقلاب به ایران حمله کند و در سپتامبر سال ۱۹۸۰ به مناطق ارزشمند استراتژیک درون ایران تجاوز نماید. این حمله به جنگ طولانی و فجیع هشت ساله ای منجر شد که تلفات سنگینی برای طرفین و میلیون ها مجروح و معلول و آواره به سبب ویرانی شهرها و دهات را بهمراه داشت.

در شرق ایران، جمهوری شوروی سابق فرصت یافت تا به همسایۀ ما افغانستان حمله و آن کشور را تصرف کند. این نیز به یک دهه درگیری خونبار و از دست دادن بی حد و حصر جان برادران افغان ما، ویرانی شهرها و اقتصاد آنان، و همزمان با آن، ظهور طالبان، پیدایش القاعده، و نهایتا به فاجعۀ یازده سپتامبر در ایالات متحد امریکا انجامید.

آیت اله روح اله خمینی و رژیم روحانی ایران از همان نخستین روزهای آغازین، اقدام به مبارزه طلبیدن و بدنام ساختن غرب کردند. خمینی در داخل ایران شروع به خنثی سازی آنچه "مسموم سازی غربی" جامعۀ مدرن ایران دهۀ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ می نامید، کرد. بیرون از مرزهای ایران، خمینی سرود "ضدامپریالیستی" در منطقه ترویج داد. این هدف ساده ای بود: فشار آوردن بر امریکا و خارج ساختن آن از منطقه، به ویژه از کشورهای همسایه تولید کنندۀ نفت.

خمینی و رژیم مذهبی با خودخواهی و جنون تلاش کردند جنگ ایران و عراق را با خیال آزادسازی بیت المقدس از طریق کربلا (با نامگذاری روز قدس) توسعه دهند. در کانون این جبهۀ ایدئولوژیک، آرزوی خمینی بسط قلمرو منطقۀ نفوذ خود در خاور نزدیک، با هدف قراردادن مردم لبنان و فلسطین، بود. ظهور حزب الله، که زاییدۀ افکار مستقیم رژیم آخوندی بود، نیز بخشی از استراتژی بزرگ تحمیل هژمونی منطقه ای زیر سلطه و امر وی بود. این برنامه، هم پیمان استراتژیک وی، حافظ اسد سوریه، را نیز شامل می شد که رژیم آخوندی با هم دستی وی هنر استخدام، فتنه انگیزی و تحریک مستقیم کشورهای همسایه را به حد اعلای خود رساند؛ که به معنای گسترش "خط دفاع خارجی" در برابر نیروهای غرب بود.

در تلاشی مستمر برای ناامید کردن امریکا و نیز فشار آوردن بر هم پیمانان منطقه ای آن، رژیم آخوندی در سه دهه حکومت خود به نحو سیستماتیکی شبه نظامی های تندرو و گروه های مختلف تروریستی را مستقیم یا غیرمستقیم در هر مکان و زمانی که خواسته است با پشتیبانی مالی مسلح نموده، و آموزش داده و در حقیقت الهام بخش آنان بوده است تا در خاورمیانه تنش ایجاد کنند و با فرمانبری خود از این رژیم، هدایت و کنترل درگیری ها در منطقه را به دست داشته باشد.

درک این نکته بسیار ضروری است که رژیم آخوندی درپی به چالش کشیدن امریکا و هم پیمانان منطقه ای آن بود (و همچنان هست) تا توجه افکار عمومی را از سیاست های شنیع خود در سرکوب مداوم و ایجاد فضای رعب و وحشت در میان هم میهنان ایرانی من منحرف کند. درحالیکه رژیم آخوندی از منابع ارزشمند ملی ما برای صدور انقلاب استفاده می کند، مردم ایران از تامین نیازهای اولیۀ خود نیز محروم مانده اند و با حرکتی پُرشتاب، استانداردهای زندگی خود را که زمانی مایۀ غبطۀ جهانیان بود از دست می دهند و تحت ظلم و ستم دائمی زندگی می کنند.

طولی نکشید که اکثر ایرانیان، شامل کسانی که به "انقلاب خمینی" باور داشته و به آن کمک کردند، نیز سرخورده شدند. مقاومت و شکل های اولیۀ مقابله با رژیم سریع و در همان شرایط جنگی آغاز شد و ایران را با از هم گسیختگی روبرو کرد. نخست، زنان باشهامت ایران به پا خاستند که از همان آغاز ورود این رژیم سخت ترین و خشن ترین رفتارها را تحمل کردند. امروز، این خونِ بچه های همان پدران و مادران شجاع است که بر سنگفرش خیابان های ایران جاری می شود.

در این سه دهۀ گذشته، در تلاش راسخ خود برای دستیابی به آزادی متاسفانه شاهد سرکوب، تحقیر، جنایت، شکنجه، سنگسار در ملاء عام، به دار آویختن و اعدام های بیشماری بوده ایم، که فصل همیشگی داستان خونبار این رژیم است. اما دنیا تا حد زیادی از داستان غم انگیز ما بیخبر یا نسبت به آن بی توجه بود و اغلب نمی توانست آن سوی گفتار دوگانه نمای توتالیتر آن را ببیند.

اغلب، دولت های غربی مشغول یافتن راه هایی برای تجارت و معامله با ملاهای حاکم بودند، و بنابر عادت، نقض فاحش حقوق بشر در ایران را نمی دیدند، و چشم خود را بر خشونت هایی مانند ترور مخالفان و معترضان به رژیم در کشورهای خارجی، بسته بودند.

برخلاف سکوت جهانیان در برابر سی سال ظلم و ستم این رژیم، در دهۀ ۱۹۷۰ مخالفت های سازماندهی شده ای مستقیما علیه دولت پدر من صورت می گرفت. تفاوت نمی تواند بیش از این روشن یا آزاردهنده باشد. به نظر می رسید دنیا کاملا هماهنگ و نگران مسئلۀ حقوق بشر در کشور من بود. امروز، با قبرستان های آباد سی ساله و شمار دیگری که در ایران در انتظار مرگ به سر می برند، سکوت جهانی بر این شقاوت خیرکننده در نقض حقوق بشر توسط رژیمی که خود را مذهبی می داند، حیرت آور و ناامید کننده است. برای من و بسیاری از هم میهنان من ناراحت کننده و ناامید کننده است که به این نتیجه برسیم که استانداردهای بین المللی حقوق بشر از آغاز تاسیس تنها حکومت دینی دنیا، تا این حد ساده و خفیف عمل می کند.

در ماه های اخیر، لحن دنیا شروع به تغییر کرده است، چراکه این رژیم به هیچ روی پاسخگوی قطعنامه ها و درخواست های سازمان ملل متحد نیست. به تازگی، کلینتون، وزیر امور خارجه، حقوق بشر را به عنوان یک فاکتور برانگیزاننده در تحریم های هدفمند خود علیه هشت نفر از سیاستمداران جمهوری اسلامی عنوان کرد. بحران انسانی درون ایران، با هزاران پناهندۀ سیاسی که در وضعیت نابسامانی بسر می برند، اکنون از مرزهای آن خارج شده است. این پناهندگان که تحت شکنجه های شدید در ایران بوده اند، شاهدان خوبی بر نقض حقوق بشر رژیم آخوندی هستند و رسانه ها باید صدای آنان را بشنوند.

در طول سالیان گذشته، جلسات بیشماری با سران کشورها، اعضای برجستۀ هیئت های قانونگزار بین المللی، مانند مجلس اعیان انگلیس، کنگرۀ امریکا، و پارلمان اروپا داشته ام که در آنها نسبت به این حقیقت اجتناب ناپذیر هشدار داده ام که دیر یا زود استبداد، تندروی، نظامی گری و تروریسم رژیم آخوندی در ایران به فراسوی خاورمیانه کشیده خواهد شد. متاسفانه، تاریخ شاهد انتقال چنین ایدئولوژی هایی نه تنها به اروپا بلکه حتی به اینجا یعنی امریکا نیز بوده است. دنیا به ندرت توانسته است چنین مشکلاتی را نه فقط به صورت منطقه ای یا اختلاف بین مسلمانان ببیند. ندای "جهاد" تنها از مساجد دمشق یا بیروت برنمی خیزد. این فریادها از حومه های پاریس، لندن و مادرید نیز به گوش می رسد. به تازگی شاهد شکست توطئۀ جهاد برای انفجار بمب در میدان تایمز نیویورک بودیم و اکنون کل قارۀ اروپا در تهدید ترور قرار دارد.

و حالا می توان رکورد تازه ای به کارنامۀ رژیم خون آشام آخوندها اضافه کرد: برنامۀ هسته ای ایران.

به نظر می درسد درحالی که دنیا نسبت به نقض فاحش حقوق بشر در ایران یا صدور جنگ طلبی رژیم آخوندها در ایران بی تفاوت است، ناگهان تلاش های هسته ای ایران توجه دنیا را به خود جلب کرده است. دنیا نسبت به ترکیب مرگبار حمایت از تروریسم و سرمایگزاری نظامی ایران و انگشت این رژیم بر ماشۀ هسته ای بیدار شده است.

مسئلۀ هسته ای به اولویت درجه یک برای ارسال دیپلمات ها از پایتخت های غربی و ملل متحد تبدیل شده است. اما، من اینجا هستم تا به شما بگویم مسئلۀ هسته ای از مسائل مهم و قوی برای برانگیختن شهروندان ایرانی نیست، که فلاکت اقتصادی و شرایط حقوق بشر خود را توجیهی نیرومند برای ضدیت با رژیم آخوندی می دانند.

در آخر اینکه، برخی دولت ها موضعی سخت تر در برابر این رژیم اتخاذ کرده و اعتراضات مردم در درون و بیرون ایران را منعکس می کنند. این تغییر مثبت رویدادها در نتیجۀ شکست مفتضحانۀ انتخابات یک سال گذشتۀ ایران، امکان ظهور و بروز "جنبش سبز" را فراهم کرده است.

برای نخستین بار در سه دهۀ گذشته، دنیا نگاهی نزدیک تر و عمیق تر به ایران و ایرانیان دارد. مطبوعات و رسانه های جهان، یوتیوب و تویتر نقش بزرگی در آشکارسازی تصاویر تلاش های مردم علیه سرکوبگران دارند و جهان را از آرمان های واقعی آنان آگاه کرده اند. به طور چشمگیر و یک شبه، جهان شاهد برداشته شدن دو نقاب بود: نقاب دوگانگی گفتار رژیم اصلاح طلب جعلی؛ و نقاب ملت ایران برای رساندن فریاد اعتراض خود به جهان علیه رژیم توتالیتر و مستبد.


چه باید کرد؟


دیپلماسی با تمام تلاش های بی وقفۀ خود نتوانست این رژیم را به هیچ نحوی تغییر دهد. در عوض، این رژیم به تاکتیک های عریض و طویل خود همزمان با رسیدن به برنامۀ هسته ای ادامه می دهد. قدرت های غربی به واقع درک نمی کنند که این رژیم ضمانت بقا خود را در برابری قدرت زیر چتر هسته ای، و درنتیجه، خنثی سازی برتری قدرت های نظامی خارجی، و رسیدن به هدف تسلط بر منطقه با خلافت مدرن شیعه می داند.

برخورد یا ضربۀ نظامی به ایران فاجعه آمیز خواهد بود. بارها مخالفت شدید خود را با برخورد نظامی به دلیل دورنمای ژرف جنگ و ویرانی کشور بیان داشته ام، من باور دارم که چنین حملاتی بر برنامۀ بخوبی تثبیت شدۀ هسته ای ایران نه تنها بی اثر خواهد بود بلکه مهم تر از آن، شانس حل مسالمت آمیز وضعیت سیاسی ایران را ازبین خواهد برد. این کار، دموکراسی در ایران را ریشه کن کرده و تلفات جانی و مالی سنگین تری را به ایرانیان و منطقه تحمیل خواهد کرد.

تحریم ها به تنهایی نمی توانند نتجیه بخش باشند. اگرچه تاحدی و در کوتاه مدت اثربخش هستند، من عقیده ندارم که تحریم های اقتصادی به عنوان یک سیاست اقتصادی یک جانبه در درازمدت به نتیجۀ مطلوبی برسد، به ویژه تا هنگامی که وضعیت سیاسی به همین گونه غالب است.

پس اگر دیپلماسی، اقدام نظامی یا تحریم ها نه، چه انتخاب دیگری باقی می ماند؟ ما باید سطح فشار داخلی را بر رژیم افزایش دهیم. تمام پیکان ها به آنچه که در این چند ساله مرتبا بحث آنرا کرده ام اشاره می کنند: توانمندسازی جامعه

فقط با توانمندسازی مردم ایران است که می توانیم به روند کمتر زیانبار و بیشتر قانونمند تغییر سیاسی در ایران امید داشته باشیم. به همین دلیل است که چنین تعهد و ویژگی برای یک کمپین مقاومت و نافرمانی مدنی بدون خشونت قائل هستم: تاریخ نشان می دهد که هیچ قدرتی بالاتر از نیروی مردم مصمم و متعهد نیست. همان گونه که تاکنون نشان داده اند، مردم ایران توانایی، خواست و شهامت اداره کردن این قدرت را دارند به ویژه اگر جامعۀ جهانی در هر سطح، هر حرکت و هر فرصتی از آنان پشتیبانی کند.

از ماه ژوئن ۲۰۰۹ تا کنون، شاهد تاثیرات نیرومند یک حرکت دموکراسی خواهانه در کل کشور بوده ایم. همۀ اینها بدون رهبری، ساختار، یا کمک جامعۀ جهانی صورت گرفت، فقط از طریق رسانه های اجتماعی، تلفن های موبایل و گفتار دهان به دهان انجام شد. تصور کنید چه خواهد شد اگر دنیا بر کمک به زنان و مردان شجاعی تمرکز کند که خواهان حقوق خود در خیابان های ایران بوده اند. الان زمان دخالت دادن- نه رژیم بلکه مردم ایران- و نیز تقویت حرکت مردم با دادن ابزارهای ارتباطی و سازماندهی بهتر فرا رسیده است.

این موضعی عاقلانه تر خواهد بود که با رژیمی که محکوم به سرنگونی است همراه نشوید، در عوض با خواست های مخالفان و معترضان همراه باشیم.


خانم ها و آقایان،

زمان حساسی است، ساعت تیک تاک می کند و پنجرۀ ما بسته می شود. دیپلماسی نمی تواند بی انتها باشد. باید از جنگ پرهیز کرد. تسلیم و سرسپردگی غیرقابل تامل است. فقط یک راه حل واقعی وجود دارد: اکنون زمان آن فرا رسیده است که دنیا روی مردم ایران سرمایه گذاری کند. تغییر از درون، و به دست مردم ایران، تنها راه قانونی و کم هزینه ترین راه حل است. می دانم که هم میهنان من با عشق و شور، حس وظیفه شناسی، و ایثار هرکاری می توانند انجام می دهند. به خواسته های آنان توجه کنید، و بگذارید بدانند که تنها نیستند. از شما دانشجویان دانشگاه جان هاپکینز می خواهم سطح آگاهی را در این دانشگاه افزایش داده و به دیگر جنبش های دانشجویی جهان که نقض حقوق بشر و عدم وجود آزادی در ایران را به گوش جهانیان می رسانند، بپیوندید. از استادان و رسانه ها تقاضا می کنم، دربارۀ حکومت فاجعه بار این رژیم و فریادهای آزادی طلبی شهروندان ما و جامعۀ مدنی ما بنویسید. حقایق زیادی وجود دارد. اگر همۀ ما صداها و تلاش هایمان را متحد و یکپارچه کنیم، روزی ایران- و امیدوارم خیلی زود- از این سفر تاریک باز خواهد گشت و به نور و روشنایی خواهد رسید.


متشکرم


http://www.rezapahlavi.org/


وحشت آخوندها از پخش تصاویر دوران پیش از انقلاب در اینترنت



در هفته های اخیر برخی از رسانه های حکومتی با راه اندازی یک جنگ روانی جدید علیه نیروهای اپوزیسیون، از پخش عکس ها و تصاویر دوران پیش از انقلاب در اینترنت بشدت انتقاد کردند. آنها انتشار این تصاویر را برنامه ای سازمان یافته از سوی گروهک(!) های سلطنت طلب و در جهت عضوگیری های جدید و بازتولید گفتمان دین ستیزی و سکولاریسم دانستند!!! :


مدتی است گروهک های سلطنت طلب مقیم آمریکا با طراحی یک پروژه عملیات روانی، اقدام به بازنشر و پخش عکس های دوره حاکمیت رژیم پهلوی می کنند که متأسفانه بسیاری از کاربران ایرانی اینترنت بویژه در داخل کشور، در دام این پروژه افتاده اند.

به گزارش مشرق، بخش فناوری اطلاعات چند گروهک سلطنت طلب در اقدامی هماهنگ از حدود یک سال پیش و به موازات اضمحلال تدریجی این گروهک ها و ریزش اعضا و هواداران محدود آنها، با هدف جذب مجدد هواداران جدید، اقدام به تهیه گزارش های تصویری از اقدامات، روابط و مناسبات اجتماعی در دوره رژیم طاغوت در فضای اینترنت کرده و با ارسال گسترده آن به نشانی های رایانامه(ایمیل)های کاربران ایرانی، برای بازپروری مفاسد موجود در آن دوره تلاش می کنند.

این گزارش های تصویری که اکثراً بصورت سیاه و سفید تهیه می شود، به علت جاذبه های تاریخی و یادآوری خاطراتی از دوران کودکی و نوجوانی بسیاری از ایرانیان داخل کشور، از سوی برخی افراد ناآگاه مورد استقبال قرار گرفته و بصورت انبوه به رایانامه های دوستان و آشنایان ارسال می شود غافل از آنکه طراحان پروژه ای که در ورای این اقدام نشسته اند، به مرور زمان به اهداف خود که بازتولید مفاهیم مفسده انگیز و گفتمان دین ستیزی و سکولاریسم است نزدیک تر می شوند.

موضوع اکثر گزارش های تصویری تولید شده توسط این گروهک ها، فعالیت های هنری، دانشگاهی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از ایران در دوره طاغوت است که تمرکز اصلی آن نیز بر محور بی حجابی زنان و امکان فعالیت زنان در سطح جامعه بدون حجاب دور می زند.

گزارش خبرنگار مشرق حاکی است عکس هایی از نقاشان، خوانندگان، سیاستمداران و دانشگاهیان، زمینه اصلی این عکس ها را تشکیل می دهد و جالب آنکه تلاش وافری به عمل آمده که وضعیت اقشار عادی جامعه و مردم، به بهترین شکل و وضعیت زندگی سیاستمداران بویژه شخص فرح پهلوی، به ساده ترین شکل ممکن به نمایش درآید تا ایده خیالی بازسازی جامعه ایده آل با حضور مرتجعین سلطنت طلب را به ذهن مخاطب متبادر کند.

نکته مهم دیگری که از محورهای اصلی این عکس هاست، ارائه تصویری بشدت منفی از انقلاب اسلامی مردم ایران است که عمدتاً حول مسائلی مانند مسلح بودن انقلابیون، خشونت های کور، همزیستی گروهک های تروریست از جمله گروهک تروریستی منافقین با دیگر گروه های انقلابی در ابتدای انقلاب و ترویج و وجهه پردازی برای گروه های منحله ای مانند جبهه ملی و جدایی طلبان کُرد و نیز تخریب وجهه روحانیون مبارز و انقلابی است که نقش اساسی در برپایی نظام جمهوری اسلامی داشته اند.

آنچه ضروری به نظر می رسد آگاه سازی مخاطبان این قبیل تصاویر و گزارش ها از ماهیت و اهداف طراحان پروژه عملیات روانی سلطنت طلبان است که متأسفانه تا این لحظه از آن غفلت شده است.

http://www.tabnak.com/nbody.php?id=63633


۱۳۸۹ مهر ۲۳, جمعه

نگرشی بر زندگی و کارهای شهبانوی ایران در زادروزش



تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجـود نازکــت آزرده گــزند مباد

روزگار غریبی است نازنین؛ همیشه این بوده که پاسخ خوبی ها چیزی جز جفا و بدی نبوده است. هر کس هم که سرش به کار خودش بوده و پیش از وظیفه و مسولیتش کار کرده، به اندازه ی موهای سرش دشمن پیدا کرده و در پشت سرش سخن های ناروا زده شده است!

بیایید لحظه ای هرآنچه از دانش سیاست برخوردار است را به جویبار بی خیالی بسپاریم و از سر انصاف و بی طرفی به شخصت های هم روزگارمان نظر افکنیم.

به راستی ما مردم ناسپاسی بوده ایم و هر چه سرمان می آید، بخش زیادی از آن بازتاب کرد و کار خودمان است.

حتا اگر به ریزترین و پیش پاافتاده ترین امور زندگی روزمره یمان هم نگاه کنیم می بینیم که چشم و دلمان پر است از این قضاوت ها و ناسپاسی ها.

به راستی، مردم ایران، کی و چگونه می توانند توجیهی درباره ی این ناسپاسی ها به فرزندان خود بدهند؟ کی و چگونه می توانیم جبران گذشته ای را بکنیم که به عنوان یک لکه ی سیاه بر دل و جانمان مانده است.

به راستی صرف نظر از هر دیدگاه سیاسی از نگرش بی طرف ترین ناظر، مردم آن زمان ایران در حق خانواده ی پهلوی جفا و نامهربانی نکردند...؟

چه بگویم؟ از این نیز درگذریم، شاید باز متهم شوم که در چنین شرایطی جای سخن گفتن از این اتفاقات نیست و چه و چه... اما کی زمان این نگرش منصفانه به تاریخ است؟

حکومت اسلامی که با کتاب های تاریخش مشتی کاه در ذهن فرزندان ایران کرده است. تصویری از یک خون آشام از خانواده ی پهلوی که از دو دندانشان خون می چکد. به راستی خویشکاری آگاه سازی فرزندان ایران نسبت به تاریخ معاصر بر دوش کیست؟

شکوِه و درد دلم را در اینجا به پایان می رسانم، با این خواهش که پرسش های بالا را به وجدان آگاهتان بسپارید تا به آن پاسخ گوید.


***


اقدامات و کارهای شهبانو فرح پهلوی در دوره ی پادشاهی محمدرضاشاه


الف) کارهای اجرایی و مدیریت: برخی از مکان هایی که به دستور فرح ساخته شد یا خودش ریاست و مسولیت آن را برعهده داشت (بیش از 35 سازمان و ارگان مهم، حساس و پرقدرت:(


1- جمعيت بهزيستى و آموزشى فرح پهلوى

2- بنگاه حمايت مادران و نوزادان

3- انجمن ملى حمايت از كودكان

4- كنگره پزشكى رامسر

5- جمعيت ملى مبارزه با سرطان

6- جمعيت ملى كمك به جذاميان

7- جمعيت آسيب ديدگان از سوختگى

8- سازمان ملى انتقال خون

9- بنياد ايرانى بهداشت جهانى

10- مركز طبى كودكان

11- سازمان نابينايان

12- بنياد فرهنگ ايران

13- كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان

14- انجمن ملى روابط فرهنگى

15- انجمن فيلارمونيك تهران

16- انجمن شاهنشاهى فلسفه

17- مؤسسه آسيائى

18- گفتگوى تمدن ها

19- فدراسيون ورزشى كر و لال ها

20- جشن هنر شيراز

21- جشن توس

22- جشن هنرهاى مردمى اصفهان

23- سازمان ملى فولكور ايران

24- دانشگاه فارابى

25- دانشگاه فرح پهلوى

26- فرهنگستان علوم

27- سازمان ناشنوايان

28- انستيتو پاستور

29- انستيتو تحقيقات دهقانى

30- شوراي عالى پژوهش هاى علمى

31- شوراى عالى رفاه اجتماعى

32- شوراى عالى تندرستى

33- شوراى عالى شهرسازى

34- شوراى عالى جهانگردى

35- شوراى عالى آموزش و پرورش

علاوه بر اینها مکان هایی نیز به دستور مستقیم و حتا پیشنهاد شهبانو ساخته شد، از جمله:

1- تئاتر شهر تهران

2- موزه ی هنرهای معاصر تهران

3- پارک شاهنشاهی (ملت کنونی)

4- برج شهیاد در میدان شهیاد (که بعدها به آن آزادی گفته شد)

5- پارک سنگی جمشیدیه

6- ساختمان کنونی مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات در منطقه نیاوران شهر تهران که در آغاز به عنوان دفتر کار فرح پهلوی ساخته شده بوده است.

7- تالار رودکی

8- فرهنگسرای نیاوران

ب) افتخارها و عنوان ها:


1- دکترای افتخاری دانشکده هنرهای زیبا,دانشگاه تهران

2- دکترای افتخاری علوم و هنرهای زیبا,دانشگاه پهلوی شیراز

3- دکترای افتخاری معماری دانشگاه ملی ایران

4- عنوان بانوی برجسته جهان در سال 1967

5- دکترای افتخاری ادبیات دانشگاه آگرا,هندوستان

6- دکترای افتخاری حقوق ار دانشگاه امرکن واشنگتن

7- نشان پروانه طلایی از سوی زنان ایتالیا

8- دکترای افتخاری ادبیات و علوم انسانی دانشگاه جورج تاون

9- دکترای افتخاری ادبیات دانشگاه مک گیل مونترال کانادا

10- دکترای افتخاری ادبیات و علوم انسانی دانشگاه داکار,سنگال

11- دکترای افتخاری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی,لس آنجلس

ج)مروری بر برخی اقدامات شهبانو فرح در زمینه ی پزشکی و بهداشت:

1- فرح پهلوی بیستمین کنگره پزشکی رامسر سال ۱۳۵۰ را می گشاید:



2- فرح پهلوی از جذام خانه ی "بابا باغی" بازدید می کند:


3- فرح پهلوی در بازدید با پرستاران بیمارستان کرمانشاه:



4- فرح پهلوی از پرورشگاهی در کرمان دیدن می کنند:


5- جمعیت خیریه فرح پهلوی: جمعیت خیریه فرح پهلوی سازمان غیر انتفاعی است که در سال ۱۳۳۲ بنیاد شد. ریاست عالیه این جمعیت با شهبانو فرح پهوی میباشد. جمعیت خیریه فرح پهلوی در دو بخش فعالیت دارد؛ بخش بهداشت وتغذیه و بخش آموزش و پرورش حرفه ای کودکان. فعالیت های جمعیت خیریه فرح پهلوی دربهداشت و تغذیه کودکان در ایجاد شیر خوارگاه ها و مهد کودک ها می باشند. فعالیت های جمعیت در آموزش و پرورش دست در دست اصل ششم انقلاب شاه و مردم و سپاه دانش به آموزش و پرورش کودکان، نو جوانان، و جوانان کشور می پردازد که شامل شبانه روزی ها، اردوگاه های نیاوران و شهسوار، کانون کارکنان جوان، آموزشگاه های حرفه ای، آموزشکاه های کودکیاری ، دادن بورس تحصیلی است.

6- بنگاه حمایت مادران و نوزادان: بنگاه از سال ۱۳۳۸ به گسترش فعالیت های خود به سبب نیازهای روز افزون خانواده های کم در آمد می کوشید. ریاست عالیه این بنگاه را فرح پهلوی بر عهده داشت. از آغاز انقلاب شاه و مردم تا پایان دهه نخستین آن اقدامات دیگری در زمینه های مختلف پزشکی و درمانی و بهداشتی اجتماعی و نیز آموزشی و تربیتی داشته که همه آنها بطور رایگان در راه حفظ مادران و نوزادن قرار میگرفت. بنگاه حمایت مادران و نوزادان از سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ گام های بلندی در پشتیبانی از مادران و نوزادان برداشت که ایجاد زایشگاهای مدرن و رایگان در شهرهای دور دست و روستاها ی دور و نزدیک و هم چنین ایجاد آموزشگاه های مامایی و آموزشگاههای بهیاری است.

7- انجمن ملی حمایت کودکان:انجمن در سال ۱۳۳۱ در ایران بنیان نهاده شد و ریاست عالیه آن با فرح پهلوی بود. هدف این انجمن آموزش کادر فنی مورد نیاز سازمانهای بهداشتی و تربیت افراد دانش آموخته و کار آزموده برای خدمت در سازمانهای ویژه آموزش کودکان است. فعالیت های این انجمن در سه بخش بود:

آموزش، تغذیه کودکان و بخش ویژه برای نگهداری و آموزش کودکان عقب مانده.

8- کنگره پزشکی ایران: کنگره زیر نظر بنیاد پهلوی در سال ۱۳۳۱

بنیان نهاده شد تا درباره امراض و بیماری های بومی کشور به پژوهش و مشاوره علمی به پردازد و راه حل هایی برای مبارزه اساسی و عملی با این بیماری ها پیدا کند. این کمیته همه ساله در رامسر به ریاست عالیه فرح پهلوی برگزار میشد. هر سال بین ده تا بیست نفر از استادها و متخصصین خارجی در کنگره پزشکی ایران شرکت میجستند و با ایراد سخنرانیهای گوناگون علمی و بیان تجربهها و پژوهشهای شخصی کنگره را در جریان آخرین پیشرفتهای جهان پزشکی قرار میدادند. کنگره پزشکی ایران مقام شایانی در جوامع پزشکی بین المللی باز کرده بود.

9- جمعیت کمک به جذامیان: ریاست عالیه جمعیت کمک به جذامیان را فرح پهلوی، در چهار چوب مسئولیت های وی به عنوان ملکه ایران پذیرفت. جمعیت کمک به جذامیان فعالیت های گوناگونی در زمینه پزشکی و درمان و رفاه جذامیان بر عهده داشت و جمعیت کمک به جذامیان سال ها توسط دکتر عبدالحسین راجی که در سال ۱۲۸۱ زاده شد و در تاریخ ۱۳۵۱ در گذشت اداره می شد. . این جمعیت بهکده راجی را بنیان کرد.

10- بنیاد ایرانی بهداشت جهانی: بنیاد بهداشت جهانی در سال ۱۳۴۸

چهل و هشت بنیان گذارده شد و ریاست عالیه آن با فرح پهلوی می باشد. هدف های این بنیاد کمک به سازمان های بهداشتی و تحقیقاتی موجود است: بررسی و برگزیدن پروژه های بهداشتی و هم آهنگی آن با اقدامات دولت و سازمان جهانی بهداشت در ژنو و سایر سازمان های بهداشتی بین المللی؛ جلب پشتیبانی معنوی و مادی سازمان ها، کمپانی ها ی خصوصی، بازرگانی و صنعتی و افراد ایرانی و خارجی؛ بررسی سختی ها و بیماری ها ی ناشی از صنعتی شدن کشور برای جلب کمک های گوناگون از سازمان های دولتی و خصوصی و آخرین هدف بر گزیدن سازمان های معتبر برای اجرای پروژه های مورد نیاز و پرداخت هزینه ها و سرپرستی انجام آن.

11- جمعیت حمایت آسیبدیدگان از سوختگی: جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی در سال ۱۳۴۴ برای حمایت و تامین نیازمندی های بهداشتی و درمانی کسانی که بر اثر سوانح سوختگی آسیب می بینند بنیان شد. ریاست عالیه این جمعیت با فرح پهلوی می باشد. جمعیت در زمینه های پیشگیری، درمان، پژوهش فعالیت دارد. جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی از آغاز بنیان همه کوشش خود را در راه ساختن بیمارستان مجهزی نمود که این بیمارستان از سال ۱۳۵۱ آماده بهره برداری شد. جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی شمار بسیاری پروژه های پژوهشی ، آموزشی و درمانی را برنامه ریزی کرده است.

12- جمعیت ملی مبارزه با سرطان: جمعیت ملی مبارزه با سرطان در فروردین سال ۱۳۴۶ بنیان شد. جمعیت ملی مبارزه با سرطان برای ایجاد و گسترش مرکز های تشخیص، درمان و شیمی درمانی کسانی که به بیماری چنگال دچار شده اند فعالیت می کند. هم چنین در ایجاد آسایشگاه های ویژه بیماران سرطانی و آموزش همگانی، تخصصی و فنی در چهار چوب اساس نامه جمعیت فعالیت دارد.

13- جمعیت طرفداران مرکز طبی کودکان:به ریاست عالیه فرح پهلوی در سال ۱۳۴۰ بنیان شد. سازمان این جمعیت از شورای عالی، هیات مدیره و بازرس عالی تشکیل می شود. عضوهای شورای عالی این جمعیت بنیان گذاران و مسولین امور بهداشتی و آموزشی کشور می باشند. وزیر بهداری، وزیر آموزش و پرورش، رییس دانشگاه تهران و رییس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران عضو شورای عالی هستند. هیات مدیره پنج نفری جمعیت برگزیده از جانب شورای عالی برای دو سال می باشد. فرح پهلوی بازرس عالی را برای درازای یک سال منصوب می کند. هدف این جمعیت ساختن و اداره مرکز طبی کودکان در تهران بود. جمعیت طرفداران مرکز طبی کودکان هزینه ساخت بیمارستان و تمامی تجهیزات بخش های گوناگون آن را پرداخت.

د) برخی از کوشش های فرهنگی و هنری شهبانو:

1- محمد رضاشاه و فرح پهلوی روز گشایش تالار رودکی با رابرت وارن:



2- فرح پهلوی باجان کیج و مرس کانینگهام در جشن هنر ۱۳۵۱



3- جشن هنر شیراز شهبانو و موریس بژار ۱۳۵۰

4- سازمان ملی فولکلور ایران: سازمان فولکلور ملی ایران در خرداد ماه ۱۳۴۶ برای گردهم آوری، گسترش، پراکندن و پخش ترانه ها، لباس ها، سازهای موسیقی محلی، و ضبط و یادداشت آهنگ های بومی و رقص

های محلی ایران در تهران گشایش یافت. این سازمان از دانشسرای هنر و

هنرستان رقص های ملی و محلی تشکیل می شود. دانش آموختگان دانشسرای هنری به استخدام وزارت آموزش و پرورش در می آمدند تا در دبستان ها و روستاها به دانش آموزان سرود و موسیقی محلی بیاموزند. فارغ التحصیلان هنرستان رقص های ملی و محلی سازمان فولکلور ایران برنامه های بیشماری از رقص های محلی ایران را در تالار رودکی و تالار های دیگر تهران و شهرستان ها اجرا کردند و هر ساله در پادگان های سر تا سر کشور برای سربازان، درجه داران و افسران و خانواده آنان ، هنرمندان گروه های آذربایجانی ، گیلانی، مازندرانی، کردی، و آسوری برنامه های گوناکون خود را اجرا نمودند.

5- تالار رودکی: ۳ آبان ۱۳۴۶ محمد رضا شاه پهلوی و فرح پهلوی تالار رودکی را گشودند. این تالار برای اجرای کنسرت های موسیقی ایرانی و اروپایی به ابتکار فرح پهلوی بنا شد. در کنار کنسرت های هنرمندان ایرانی، ویولونیست ها ، پیانیست ها و رهبران ارکستر نامی جهان چون هنریک شرینگ، کلادیو آرائو , در تالار رودکی کنسرت دادند. موریس بژاربا همکاری هنرمندان ایرانی رقصی را طراحی کرد که در تخت جمشید در جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به اجرا در آمد. رهبر نامی کنسرت هربرت فون کارایان ارکستر مجلسی اشتوتگارت و برلین فیلارموبنک , و دیگر گروه های اپرا و باله و ارکستر مجلسی و هم چنین نابغه پانتومیم ماسل مارسو در تالار رودکی برنامه اجرا کردند.

6- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: در دی ماه سال ۱۳۴۴ بنیان شد. ایجاد کانون در راستای فراگیر کردن کتاب خوانی بین کودکان و نوجوانان و به دنبال چاره اندیشی برای پرکردن هنگام فراغت گروه نوجوانان ایران و فراهم آوردن آموزش و سرگرمی برای آنها بود. کانون پرورش زیر نظر هیات امنا ، هیات مدیره و مدیر عامل اداره می شد. کتابخانه های کانون برای کودکان و نو جوانان ایجاد شد تا بتوانند میزان آگاهی و دانش خود را بیازمایند و نوآوری های خود را آزمایش کنند. این کتابخانه ها برای بالا بردن آگاهی نوجوانان ایران در بخش های گوناگون برنامه ریزی شده بود. برنامه هایی به کوشش کانون برای پرورش استعداد های کودکان و نو جوانان همانند داستان سرایی، آشنایی به کتاب های نوین چاپ شده، آشنایی با شخصیت های علمی و هنری و تاریخی ایران و جهان، آشنایی با سرزمین ها، قوم ها، ملت ها، و نژادها، نمایش فیلم، برنامه های گفتگو و انتقاد در زمینه های گوناگون و در باره کتاب های کتابخانه، مسابقه های هوش و آمادگی ذهن، مشاعره، شطرنج، برگزاری نمایشگاه های گوناگون، بازدید های گروهی، آموزش نقاشی، آموزش موسیقی و گروه کر بچه ها وآموزش فیلم سازی گسترش داده شد. تاتر دیگر بخشی از کانون بود که برنامه های فشرده و گسترده ای را پایه ریزی کرد تا نمایش هایی توسط کودکان برای کودکان به روی سن به رود. چاپ کتاب، سینما، برگزاری فستیوال فیلم کودکان و نو جوانان، پژوهش های فرهنگی و هنری، و ساخت آرشیو فیلم از دیگر فعالیت های کانون بودند.

7- انجمن ملی روابط فرهنگی ,:انجمن روابط فرهنگی در سال ۱۳۴۵ بنیان شد. هدف این انجمن ایجاد پیوند فرهنگی و هنری در میان ملت ها و نیز شناساندن فرهنگ و هنر جهانی است. برنامه های انجمن در گسترش و آشناسازی فرهنگ و هنر ایران در خارج از کشور و فراهم نمودن راه های گوناگون برای

آشنا ساختن مردم ایران با فرهنگ و هنر دیگر ملت ها می باشد. انجمن روابط

فرهنگی با دعوت از هنرمندان و نویسندگان پر آوازه خارجی به ایران و دادن

بورس های مطالعاتی و فرستادن هنرمندان ایرانی برای نمایشگاه های هنری و اجرای برنامه موسیقی سنتی ایران به کشورهای خارجی فعالیت دارد.

8- بنیاد فرهنگ ایران: بنیاد فرهنگ ایران در مهر ماه ۱۳۴۳ برای پاس، گسترش، و پیشبرد زبان فارسی این میراث گرانبهای فرهنگ ایران بنیان شد. بنیاد فرهنگ ایران درنوشت و چاپ فرهنگ نامه ها و واژه نامه های فارسی، پژوهش و بررسی در دستور زبان فارسی، برگردان و چاپ آثار پژوهشی درباره فرهنگ ایران به زبان های دیگر و زبان فارسی نوشته شده باشد، گردآوری سندها و منبع ها برای بررسی و پژوهش در زبان و فرهنگ فارسی، پیشبرد و یاری به نگارش و چاپ هر گونه نوشتار و یا خودآموزی که آموختن زبان فارسی روان را برای ایرانیان و خارجی ها ساده کند. یاری در بنیان کتاب خانه های همگانی و برانگیزاندن و پیشبردن زبانشناسان به پژوهش و بررسی در بهبود و درستی خط فارسی برای ساده کردن خواندن و به یاد سپردن واژه ها کوشش می کند.


9- سازمان جشن هنر شیراز: برای سازمان دادن به جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ با۳۳ نفر عضوهیات امنا و ۵ عضو هیات مدیره وکمیته های تاتر، موسیقی، سینما و نمایشگاه ها و دفاتر پروژه های فنی ، مالی، و پذیرایی و روابط عمومی آغاز به کار کرد. این سازمان تهیه و تدارک برنامه های فستیوال نمایشی و موسیقی جشن هنر شیراز، انجام سایر فعالیت های هنری برای عرصه کردن هنر در جنب جشن هنر شیراز و برقراری پیوند ها و همکاری با سازمان های جهانی هنری و تبادل برنامه های هنری برای جشن هنر شیراز را بر عهده داشت.

10- تئاتر شهر: تهران بزرگترین مجموعه نمایش تاتر ایران است. پروژه ساختن مجموعه تاتر شهر برای اجرای تاتر در سال ۱۳۴۷ تصویب شد و ساختمان تاتر شهر در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۵۱ آماده بهره برداری شد. تاتر شهر با قطعه باغ آلبالو آنتوان چخوف به کارگردانی آربی آوانسیان گشوده شد. در آغاز تاتر شهر و اجرای تاترها زیر سرپرستی سازمان جشن هنر شیراز بود ولی پس از چندی به سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران واگذار شد.

11- موسسه آسیایی دانشگاه پهلوی در سال ۱۹۲۹ در نیویورک بنیان شد. این موسسه در سال ۱۳۴۵ به شیراز منتقل شد و در جای موزه شهرام به کار ادامه داد. این موسسه خیریه و وابسته به دولت می باشد. فعالیتهای این موسسه در جهت شناساندن تاریخ و هنر و تمدن و فرهنگ ایران و پژوهش در پیوند آن با تغییرات فرهنگ کشورهای آسیایی و برگزاری دوره های آموزشی ، ایران شناسی و نشست های علمی و جهانی، پژوهش های باستانشناسی و چاپ دستاوردهای آن است. موسسه آسیایی دانشگاه پهلوی وابسته به دانشگاه پهلوی شیراز می باشد و زبر سرپرستی یک مدیر عامل و هیات مدیره اداره می شود.

12- انجمن فیلارمونیک تهران: در سال ۱۳۴۲ بنیان شد. ارکستر فیلارمونیک تهران به ریاست پرویز محمود در آبان ماه ۱۳۳۲ بنیان شد و پس از ده سال ارکستر زیر چتر پشتیبانی انجمن فیلارمونیک تهران به ریاست عالیه فرح پهلوی

در آمد. این انجمن نهادی است غیر انتفاعی و همه درآمد های آن برای گسترش و همگانی کردن موسیقی علمی استفاده می شود. هدف انجمن، گسترش موسیقی علمی و یجاد انگیزه و راهنمایی دوستداران این هنر از راه دادن کنسرت ها، نشست های گوش دادن به صفحه های موسیقی و برگزاری سخنرانی ها درباره جنبه های علمی و فنی و تاریخی و فلسفی موسیقی و بنیان کتابخانه و چاپ مجلات موسیقی و غیره می باشد. استفاده از برنامه های انجمن بسیار ساده و ارزان در دسترس دوستداران این موسیقی است.

13- سازمان گفتگوی فرهنگ ها: در سال ۱۳۵۵ بنیان شد. هدف این سازمان ایجاد پیوند میان فرهنگ ها در سطح جهانی بود. نخستین سمینار این سازمان در سال ۱۳۵۷ باشرکت کشورهای اروپایی ، ژاپن و مصر در ایران برگزار شد.


ه) برخی از کارهای بانو فرح در زمینه ی آموزش و پرورش:

1- فرح پهلوی در کنفرانس سازمان های زیر ریاست عالی:



2- فرح پهلوی در بازدید از یک دبیرستان در جیرفت:


3- دانشگاه فرح پهلوی: در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ گشایش بافت. پیشینه این دانشگاه به سال ۱۳۴۳ بر می گردد که گشایش مدرسه عالی دختران از تصویب شورای مرکزی دانشگاه های ایران گذشت. در سال ۱۳۵۴ مدرسه عالی دختران از نظر حقوقی به یک سازمان آموزشی دولتی غیر انتفاعی تبدیل شد و در ردیف دانشگاه های کشور در آمد و زیر ریاست عالیه فرح پهلوی گسترش یافت . تا سال ۱۳۵۷ دانشگاه فرح پهلوی دارای چهار دانشكده علوم پایه، ادبیات و علوم انسانی، علوم مدیریت و اقتصاد و هنر بود. دانشگاه فرح پهلوی بسیار مدرن و مجهز است و دارای خوابگاه دختران، مهد کودک ، آمفی تئاترها، استخرها، رستوران ها، و سالن ورزش می باشد.

4- کانون کارآموزی کشور: در سال ۱۳۳۷ به ریاست عالیه فرح پهلوی گشایش یافت. کانون کار آموزی کشور برای نگهداری و آموزش و پرورش شهروندان مستنمند کشور و در راه پیکار با بیکاری و ولگردی و گدایی و آماده ساختن آنها برای آغاز به پیشه ای که در کانون آموخته اند بنیاد شد. کانون کارآموزی کشور دارای هیات مدیره است که ریاست آن با وزیر دربار شاهنشاهی است. امور فنی و مالی کانون در دو کمیسیون فنی و مالی مورد بررسی قرار می گیرد. در شهرستان ها مدیریت کانون را هیات مدیره محلی، مدیران عامل محلی و هیات نظارت محلی بر عهده دارند. ریاست هیات در شهرستان ها بر عهده استاندار و یا فرماندار آن است.

5- سازمان ملی پیش آهنگی - پیش آهنگی دختران: زیر نظر سازمان ملی پیش آهنگی ایران با سرپرستی شورای عالی پیش آهنگی ایران و هیات مدیره اداره می شود. پیش آهنگی دختران در سال ۱۳۳۶ بنیان شد و آغاز به کار کرد. هدف از ایجاد این سازمان آموزش روحی و جسمی دختران بر اساس پیشاهنگی جهانی و برتری های ملی و رشد اجتماعی بیشتر آنان برای زندگی بهتر می باشد. فعالیت های پیش آهنگی در واحد های آموزشی و اردوها، جمبوری ها و خانه های پیش آهنگی انجام می گیرد.

6- آموزشگاه نابینایان رضا پهلوی: در سال ۱۳۴۳ گشاده شد. کلاس های این آموزشگاه برای جوانان نابینای علاقمند به موازات سایر واحد های وزارت آموزش و پرورش که هدف آن گسترش آموزش بین جوانان و اجرای برنامه هایی در جهت پرورش شخصیت آنهاست .آموزشگاه زیر سرپرستی هیات مدیره و مدیر عامل و معاونین اداری و مالی و شبانه روزی است. در سال ۱۳۴۵ دختران نابینا نیز از سرتا سر کشور در این آموزشگاه پذیرفته شدند و خوابگاه دختران و اداره سرپرستی در آموزشگاه گشوده شد. دانش آموزانی که دبستان و دبیرستان را به پایان رسانده اند می توانستند در کلاسهای کوتاه مدت حرفه ای شرکت کنند.

و( کنش های بانو فرح در راستای رفاه اجتماعی:

1- با کودکان در پرورشگاه جمعیت خیریه فرح پهلوی خرمشهر


2- شهبانو در بازدید از قروه



3- جمعیت حمایت کودکان بی سرپرست: در سال ۱۳۴۵ به ریاست عالیه فرح پهلوی بنیان شد این جمعیت سرپرستی و آموزش و پرورش کودکانی را بر عهده دارد که یا سرپرست ندارند و یا سرپرست آنان در خور و مناسب برای پرورش کودک نیست.

۱۵۰ مددكار متخصص در امور كودكان بی سرپرست جهت جا دادن این گونه كودكان

در خانواده یا پرورشگاه و سرپرستی آنان و ۳۰۰ مربی كودك جهت خدمت در خانههای كودك تربیت شدند و همچنین ده طرح نمونه جهت نگهداری از اطفال بیسرپرست به اجرا در آمد.

4- فدراسیون ورزشی کر و لالها: در سال ۱۳۳۴ در تهران بنیان شد. هدف از ایجاد آن گسترش و رواج ورزش میان کرو لال های ایران بر پایه مقررات و اساس فنی جهانی و نیز شرکت دادن آن ها در مسابقه های داخلی و خارجی بود. فدراسیون ورزشی کر و لال ها، سازمانی است مستقل و دارای یک تشکیلات مرکزی در تهران و هیات ورزشی کر و لال ها در هر شهرستان. سازمان مرکزی فدراسیون از یک هیات مدیره هفت نفری و کمیسیون های فنی و مسابق ها و داوری است که از پنج نفر تشکیل می شود. رییس هیات ورزشی کر و لال ها ی هر شهرستان بر پایه پیشنهاد فدراسیون ورزشی کر و لال های ایران و تایید سازمان تربیت بدنی بومی برگزیده می شود.

5- شورای عالی شهرسازی: شورای عالی شهرسازی سازمانی است که در وزارت آبادانی و مسکن تشکیل شد و از سال ۱۳۴۴ آغاز به کار نمود. این شورا تعیین اولویت طرح ها ، بررسی و تصویب آیین نامه های شهرسازی، و تعیین و تصویب معیارهای ساختمانی و بررسی قوانین شهرسازی را بر عهده دارد. هدف های اساسی شورای عالی شهرسازی برگزیدن سیاست همگانی شهرسازی و هماهنگ کردن برنامه های شهرسازی با برنامه های عمرانی؛ بررسی و تصمیم گیری درباره جلوگیری از گسترش بی رویه شهر ها تا زمانی که طرح جامع برای آنها تهیه نشده است و تهیه نقشه جامع برای شهرهای کشور و اجرای طرح های نام برده برای آن شهرها. نوسازی در شهرها می بایستی به فرمی انجام شود که با تغییر های اقتصادی و اجتماعی حال و آینده و نیز با شرایط ویژه جا و مکان سازگار باشد. طرح های جامع شهرها دستاوردهای مثبتی داشت که در سرو سامان دادن به وضع شهرها به تدریج نمودار شد. اهمیت طرح های جامع شهرها بدین بود که نه تنها برای از بین بردن سختی ها و مشکلات شهری و چگونگی بافت ترمیم بافت قدیمی آنها چاره جویی ها و پیشنهاد های اساسی می شد بلکه با پیش بینی تغییرات اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی شهرهای ایران همه گونه تاسیسات و تجهیزات که بتواند جواب گوی نیازهای آینده مردم این شهرها باشد در نظر گرفته شد.

***


مروری کوتاه بر زندگی شهبانو فرح پهلوی




فَرَح فرزند فریده قطبی و سهراب دیبا (از خاندان دیبا) در روز ۲۲ مهر ماه سال ۱۳۱۷ در تبریز به دنیا آمد. فرح دو ساله بود که پدرش سهراب دیبا را در اثر بیماری سرطان از دست داد. پس از چند سال فریده دیبا و فرح به خانه محمدعلی قطبی، برادر فریده، در تهران رفتند و با خانواده او زندگی کردند. پس از تحصیل در مدرسه ایتالیاییها، ژاندارک و دبیرستان رازی در تهران، فرح به همراه پسر داییاش رضا قطبی برای ادامه تحصیل راهی کشور فرانسه شد. او در فرانسه در رشته معماری به تحصیل مشغول شد. فرح دیبا در سال ۱۳۳۸ با اردشیر زاهدی داماد محمدرضا شاه پهلوی آشنا شد، و وی او را به شاه که در سال ۱۳۳۶ از ملکه ثریا جدا شده بود، معرفی کرد. این معرفی به عقد و ازدواج در روز ۲۹ آذر ۱۳۳۸ منجر شد و پس از چندی با به دنیا آمدن فرزند پسری با نام «رضا» استحکام یافت. این ازدواج همچنین منجر به نزدیکی خانواده قطبی به دربار ایران شد. محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۳۴۶ پس از تاجگذاری خود و فرح، همسرش را به عنوان نیابت سلطنت منصوب کرد. پس از رضا، فرح ۳ فرزند دیگر به نامهای فرحناز، علیرضا و لیلا به دنیا آورد.

فرح پهلوی نقش ماندگاری در فعالیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی ایران را در زمان زمامداری همسرش بازی کرد. پیش از وی ملکهها تنها در قلمرو دربار میماندند پس از تحصیل در مدرسه ایتالیاییها، ژاندارک و دبیرستان رازی در تهران، فرح به همراه پسر داییاش رضا قطبی برای ادامه تحصیل راهی کشور فرانسه شد. او در فرانسه در رشته معماری به تحصیل مشغول شد.

یک ماه قبل از انقلاب ۱۳۵۷ و با اوج گیری اعتراضات مردمی، وی همراه همسرش، شاه، ایران را بطرف اسوان مصر ترک کرد. او در کتاب خاطرات خود، کهن دیارا منتشر نموده است، مینویسد که از شاه خواسته است تا او در ایران بماند، بلکه بتواند امور جاری را بهبود دهد تا زمانی که شاه به ایران بازگردد. ولی شاه مخالفت میکند و به او میگوید که آیا تصمیم دارد نقش ژاندارک را ایفا کند؟ خانواده پهلوی در حال حاضر در چند شهر کشور ایالات متحده آمریکا و شهر پاریس در کشور فرانسه زندگی میکنند.


***


پیشکش به شهبانو و همه ی دلسوزان ایران زمین


تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

جمال صورت و معنی ز امن صحت توست

که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد

در این چمن چو درآید خزان به یغمایی

رهش به سرو سهی قامت بلند مباد

در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد

مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد

هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند

بر آتش تو بجز جان او سپند مباد

شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی

که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد








منبع: وبلاگ «من زاده شدم از تو» و سایت «پارس دیلی نیوز»